اوه، ای کاش میتوانستم قطرات خیس گلبرگهای صورتی این زیباروها را بمکم، نوک سینههایشان را لیس بزنم و دیکهای شیرشان را بفشارم. ممم، و بعد در هر کدام یک چوب بیندازید و شکاف آنها را تا لبه پر کنید!
خانم البته پیر و چاق است، سینه هایش هم آویزان است. اما با همه اینها، دوست داشتم با او وقت بگذرانم، او همچنان بسیار جذاب بود. من شخصاً در مورد دخترهای او بی تفاوت نبودم. خیلی خوب است که در آخر کمی در دهان او فاک بزنی و همان را تمام کنی. وقتی زنی بعد از پایان دادن به شما چند دقیقه بیشتر با لب هایش کار می کند خیلی خوب است. لذت فقط باعث می شود که چشمان شما بیرون بزند!
مینکس پیر حتی به این واقعیت که پسر کوچکش است نگاه نکرد و باعث شد او را در هر موقعیت شناخته شده ای به لعنت بفرستد. از فریادهای پرشور او میتوان فهمید که او از اندام جوان پسر جوان و دوست دمدمی مزاج او خوشش میآمد. به نظر می رسد که اگر می توانست، نه تنها خروس را با خوشحالی بلعیده بود، بلکه کل پسر را نیز می بلعید. مادر با لذت های جنسی بیگانه نبود و چیزهای زیادی به اغواگر جوان آموخت.
چی نوشتی؟
بمب.
ویدیو های مرتبط
مقداری از آن را می خواهم